پيام دوستان
كيوان گيتي نژاد و
102/11/26
خون بهاي شهداي ما رو نميشه به جز با نابودي اسرائيل و محو شدنش از صحنه تاريخ بشر هيچ مدل ديگه پرداخت کرد آخ چي ميشد اگر اون ساعت و اون دقيقه در صحراي احمر فرا ميرسيد
كيوان گيتي نژاد و
102/11/25
آسانسور کيهان گستر
102/11/7
من همان قمار عشقم که مرا همواره بازنده به حال خود واداشته نه نفرين زمانم که شيدايي ام را در تنهايي مولود داشته من همان تنعم بارانم که بر دل عشاق مي بارم من همان جمع دليرم که در سومعه دلدارم نشستم
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10
شود روزي گلستان اي عاشق غم مخور نوبت ما هم ميرسد ولي نميدانم کلبه احزان ما به برکت عشق به معشوق به گلستان رسيده است يا در برف. و خزان گم گشته است
كيوان گيتي نژاد و
102/8/10